نام ونام خانوادگی: مهناز افشار
متولد: ۲۱ خرداد ۱۳۵۶ در تهران
سمت: بازیگر سینما و تلویزیون
زندگی هنری:
دیپلمش را در رشته تجربی گرفت و برای ادامه تحصیل به مدت چهار سال در موسسه ای غیرانتفاعی به تحصیل در رشته تدوین پرداخت. خانواده اش ریشه مذهبی دارند، به همین دلیل هم در ابتدا مخالف بودند که دخترشان وارد بازیگری شود. در کلاسهای بازیگری استاد سمندریان تعلیم دید.
مهناز افشار بازیگری را با مجموعه تلویزیونی عشق گمشده در سال ۱۳۷۶ آغاز کرد و پس از آن با ایفای نقش در فیلم دوستان به کارگردانی علی شاه حاتمی در سال ۱۳۷۷ به سینما راه یافت و با ایفای نقش در فیلم شور عشق به کارگردانی نادر مقدس در سال ۱۳۷۹ به شهرت رسید. شباهت زیاد مهناز افشار به گوگوش، خواننده مشهور، در توجه رسانهها به او در شروع کارش تأثیرگذار بود. مهناز افشار در دههٔ هشتاد از چهرههای تأثیرگذار سینمای تجاری ایران شد و در سالهای پایانی این دهه با بازی در فیلمهای کارگردانان متفاوت سعی کرد تصویر شناختهشدهاش را تغییر دهد؛ تلاشی که به دریافت چندین جایزه و تقدیرنامه از سوی منتقدان و جشنوارههای داخلی انجامید.
گفت و گو با مهناز افشار:
سه سالی می شود مسیری متفاوت را در بازیگری انتخاب کرده اید. این تحول چطور رخ داد؟
آن طور نبوده که بنشینم و فکر کنم که خب حالا باید راهم را تغییر دهم و در فیلم های متفاوتی ظاهر شوم، برای همین دوست ندارم اسمش را تحول بگذارم. حرکت پیوسته ای که سال ۱۳۷۶ با بازی در سریال «عشق گمشده» شروع شد، بعد از ۱۴ سال مرا به این جا رسانده است.
اما می توانستید زودتر به این نقطه برسید.
این جا هم که هستم، یک نقطه گذر است که از آن عبور خواهم کرد. در واقع تمام فیلم هایی که بازی کرده ام، تجربه هایی بوده اند که توانایی های امروز مرا پدید آورده اند.
هم کارهای خوبتان و هم بازی های بدتان؟
هم خوب ها و هم نه چندان خوب هایش. علاوه بر این سابقه کاری، مطالعه، دیدن فیلم های زیاد ایرانی و خارجی، آشنایی عمیق تر با عرصه های گوناگون هنری و فرهنگی و…باعث شد نگاهم به سینما عوض شود. در ضمن دوست ندارم بازی هایم را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنم.
چرا؟
چون بازی در فیلم های قدیمی ام بر اساس توانم در آن زمان ها شکل گرفته و نباید آن ها را با امروز مقایسه کرد.
گفتید در چند سال اخیر نگاهتان به سینما عوض شده است. منظورتان چیست؟
حالا فیلمنامه ها را با نگاهی دقیق تر و جامع تر می خوانم و دست به انتخاب می زنم. داستان، موضوع، شخصیت ها، شیوه روایت و … همه این ها را در فیلمنامه در نظر می گیرم. بعد از آن هم به کارنامه کارگردان، تیم فیلمسازی و توان حرفه ای گروه توجه می کنم. در واقع دیگر مثل شروع کارم در سینما، بازی در هر فیلمی را به راحتی نمی پذیرم.
بازی نکردن در یک فیلم خوب هم می تواند سال ها ذهن یک بازیگر را به خود مشغول و او را اذیت کند؟
فکر کنم منظورتان از دست دادن بازی در فیلم «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی است. خب، بعضی وقت ها همه چیز دست به دست هم می دهد تا آدم فرصتی را از دست بدهد. من آن زمان مدتی خارج از کشور بودم و آقای فرهادی نتوانست به موقع با من تماس بگیرد. وقتی هم برگشتم، گروه فیلم «درباره الی» تا دقیقه ۹۰ منتظر ماندند تا من بتوانم به آن ها ملحق شوم که به دلیل مسائل گوناگون این امر محقق نشد. حالا هم با تمام احترامی که برای این فیلم خوب قائل هستم، از بازی نکردن در آن ناراحت نیستم که برایش ذهنم درگیر شود.
اما شاید باعث می شد زودتر به سیمرغ بلورین جشنواره فجر برسید. این طور نیست؟
به جای سال ۱۳۸۷، دو دوره بعد در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر این جایزه را برای «سعادت آباد» گرفتم که با هم خیلی فاصله زمانی نداشتند.
و این جایزه شما را خوشحال کرد؟
چرا که نه. پیش از گرفتن این سیمرغ، ۱۲سال بود که داشتم به طور حرفه ای کار می کردم و از خودم می پرسیدم آیا برای هیچ کدام از فیلم هایم نباید حداقل نامزد دریافت جایزه می شدم.
بعد از این موفقیت های سینمایی، در پایان سال ۱۳۹۰ یک باره به صحنه تئاتر آمدید و در نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» با کارگردانی رضا حداد بازی کردید. چرا؟
می خواستم صحنه تئاتر را تجربه کنم و آمدم.
به همین سادگی؟
همیشه من تماشاگر و علاقمند پروپا قرص تئاتر بوده ام و دوستان زیادی در این عرصه دارم. پیش از این هم پیشنهادهایی برای بازی روی صحنه داشتم که عاقبت تصمیم گرفتم حداقل یک بار هم شده آن را تجربه کنم.
واقعاً شاید همین یک بار تئاتر را تجربه کنید؟
به نظر شما ایرادی دارد؟
نه. این را با تاکید پرسیدم تا شاید خیال منتقدان حضور شما در تئاتر کمی راحت شود.
خیلی دوست ندارم با این لحن و ادبیات به انتقاد های هنرمندان تئاتر پاسخ دهم.
اما فکر می کنم ارائه توضیحات شما خیلی هم خوب باشد و سوء تفاهم ها را از بین ببرد.
اول از همه باید بگویم که حضور من در تئاتر بدون هیچ ادعایی است و صحنه نمایش را حریمی مقدس و بازی در آن را سخت می دانم. با این وجود چون من دوره ای شاگردی استاد سمندریان را کرده ام و رمز و فنون بازیگری را نزد او آموخته ام، می خواستم خودم را محک بزنم و تجربه ای بیاندوزم.
پس برخلاف انتقاد ها فکر نمی کنید حضور چهره های بازیگری سینما در تئاتر، به ضرر این هنر باشد؟
من فقط دارم از جانب خودم صحبت می کنم. دوباره تاکید می کنم جهان اول و اصلی من سینماست و اصلاً معلوم نیست بخواهم کار در تئاتر را بار دیگر تجربه کنم. تنها دلیل آمدنم به تئاتر این بود که می خواستم چیزهای بیشتری در بازیگری یاد بگیرم.
بسیاری از تئاتری های منتقد از جمله آقای فراهانی می گویند حضور بازیگران سینما روی صحنه باعث افت کیفی تئاتر کشور، بلعیده شدن بودجه اندک آن و تنگ شدن جای بازیگران هنرهای نمایشی می شود.
ابتدا باید کار بازیگر را روی صحنه دید و بعد قضاوت کرد. برای همین از آقای فراهانی که در فیلم هایی جای پدر من بازی کرده اند و حق پدری و استادی بر من دارند، می خواهم دعوت مرا بپذیرند، به تماشای نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» بیایند و با نشان دادن نقاط ضعف بازی من، کارم را رتوش کنند. تا ایشان و دیگر بزرگان عرصه بازیگری تئاتر کار من را نقد نکنند، نمی توانم به هدف اصلی ام که همان یاد گرفتن و کسب تجربه های بیشتر است، برسم.
این طور که از حرف هایتان بر می آید، خیلی از واکنش ها و انتقادهای اهالی تئاتر رنجیده خاطر نیستید. درست است؟
ابتدا کمی از این واکنش ها رنجیدم. اما حالا مطمئن هستم همه این انتقادها از روی دلسوزی بوده و منظور منتقدان را بهتر می فهمم. همه جای دنیا، تئاتر بهترین بازیگران خود را به سینما داده که در ایران هم این اتفاق رخ داده است. تئاتر زیر بنای محکم دیگر هنرهای نمایشی و دراماتیک از جمله سینماست که باید استحکام آن حفظ شود. همه این دغدغه ها باعث می شود حساسیت ها در این هنر افزایش یابد که من آن را درک می کنم و برای همین انتقاد تئاتری ها را به دل نمی گیرم.
گفتید که می خواسته اید تئاتر را تجربه کنید و پیشنهادهایی هم در سال های گذشته داشته اید. خب چرا از بین همه آن ها با نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» به صحنه آمدید؟
اگر در نمایش دیگری هم بازی می کردم، باز این پرسش پیش می آمد. آیا منظور خاصی دارید؟
بله. در این نمایش با کارگردانی رضا حداد، شخصیت و درام منسجم به معنای کلاسیک آن وجود ندارد. از کل زمان نمایش، بازی شما تنها به چند صحنه که جمعاً ۱۵ دقیقه هم نیست، خلاصه می شود. در واقع کاری نیست که بتوانید طوری که می خواهید تجربه بیاندوزید و خود را محک بزنید. شاید بهتر بود برای نخستین بار در درامی جدی تر و شناخته شده تر و در نقشی پیچیده تر روی صحنه می آمدید.
دلیل های زیادی باعث شد تا این کار را بپذیرم. اول آن که وقتی نمایشنامه «آمدیم، نبودید، رفتیم» به قلم محمد چرم شیر را خواندم، از آن خوشم آمد. دوم آن که وجوه تصویری نمایش، این کار را خیلی به سینما نزدیک کرده است. سوم آن که این نمایش یک تئاتر تجربی است که خیلی به این گونه کارها علاقه دارم.
پس دغدغه ایفای یک نقش نمایشی معروف از یک درام شناخته شده تر را نداشتید؟
نه اتفاقاً برخلاف دوستانی که می گفتند یک نقش سنگین تر را انتخاب کنم، این نمایش را برای نخستین تجربه تئاتری ام مناسب تر یافتم.
از نظر خودتان، این نمایش را در کدام دسته از انواع تئاترها قرار می دهید؟
این کار برای من یک پرفورمنس است که در اجرایش باید به کشف و شهود می رسیدیم. نمایشی سوررئال، فانتزی و پر از اتفاقات نو که به نظرم اتفاق جدیدی در تئاتر کشور است.
بعد از اجراهای اسفند، از هفته دیگر دوباره این نمایش در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می رود. کار در تئاتر که به نسبت سینما وقت و انرژی بیشتری را از بازیگر می گیرد، چگونه یافتید؟
دشوار و مشکل. البته بازیگری در سینما هم ساده نیست و آن را باید از جمله کارهای سخت به حساب آورد. بارها گفته ام بازیگری به نسبت بیشتر دیگر شغل ها، کاری بسیار سخت است.
پس چرا به سراغ آن آمدید؟
چون من ذاتاً عاشق کارهای سخت هستم.
شاغلان به کارهای سخت زودتر از دیگران بازنشسته می شوند. شما هم بازیگری را زود کنار خواهید گذاشت؟
شاید باورتان نشود، اما به طور جدی به آن فکر کرده ام. اگر بخواهم از بازیگری خداحافظی کنم که خیلی هم زمانش دور نیست، همیشگی خواهد بود.
بسیاری از بازیکنان فوتبال بعد از خداحافظی، به مربیگری و دیگر شغل های مرتبط روی می آورند. شما در سینما چه خواهید کرد؟
تدوین که درسش را خوانده ام و فیلمبرداری به حال و هوای من نزدیک تر است؛ با این وجود احتمال این که نویسنده شوم بیشتر است. مدتی است که نیمه شب ها چهار خطی می نویسم و دوست دارم آن را به طور جدی تر ادامه دهم.
جوایز:
مهناز افشار پس از چند بار ناکامی در رسیدن به سیمرغ بلورین، سرانجام توانست با بازی در فیلم سعادتآباد به کارگردانی مازیار میری، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۹ را کسب نماید. همچنین مهناز افشار در سیامین جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۰، دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن بخش نگاه نو و همچنین جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم برف روی کاجها به کارگردانی پیمان معادی را از انجمن منتقدان از آن خود کرد.
فیلم های او:
۱۳۹۲ متروپل بازیگر مسعود کیمیایی خاتون
۱۳۹۲ کلاه قرمزی ۹۲ بازیگر مهمان ایرج طهماسب خودش
۱۳۹۱ چه خوبه برگشتی بازیگر داریوش مهرجویی حوری یاسمین
۱۳۹۱ از تهران تا بهشت بازیگر ابولفضل صفاری -
۱۳۹۰ هیچ کجا هیچ کس بازیگر ابراهیم شیبانی -
۱۳۹۰ پل چوبی بازیگر مهدی کرم پور شیرین
۱۳۸۹ برف روی کاجها بازیگر پیمان معادی رؤیا
۱۳۸۹ یه عاشقانه ساده بازیگر سامان مقدم گندم
۱۳۸۹ سعادتآباد بازیگر مازیار میری لاله
۱۳۸۹ قصه پریا بازیگر فریدون جیرانی سروین فروزش
۱۳۸۸ طبقه سوم بازیگر بیژن میرباقری -
۱۳۸۸ پسر آدم، دختر حوا بازیگر رامبد جوان مینا
۱۳۸۸ خاطره بازیگر نادر طریقت -
۱۳۸۸ امشب شب مهتابه بازیگر محمدهادی کریمی سحر
۱۳۸۷ پوپک و مش ماشاالله بازیگر فرزاد موتمن پوپک
۱۳۸۷ شیرین بازیگر عباس کیارستمی Woman in audience
۱۳۸۷ دعوت بازیگر ابراهیم حاتمیکیا شیدا صوفی
۱۳۸۷ شبانهروز بازیگر امید بنکدار، کیوان علیمحمدی فوژان
۱۳۸۶ انعکاس بازیگر رضا کریمی -
۱۳۸۶ تسویه حساب بازیگر تهمینه میلانی سارا
۱۳۸۶ کلاغ پر بازیگر شهرام شاهحسینی سارا
۱۳۸۵ رئیس بازیگر مسعود کیمیایی طلا
۱۳۸۵ محاکمه بازیگر ایرج قادری -
۱۳۸۴ آتشبس بازیگر تهمینه میلانی سایه
۱۳۸۴ آکواریوم بازیگر ایرج قادری -
۱۳۸۴ تله بازیگر سیروس الوند نازنین محرابی
۱۳۸۴ چه کسی امیر را کشت بازیگر مهدی کرمپور مرجان
۱۳۸۴ کارگران مشغول کارند بازیگر مانی حقیقی -
۱۳۸۳ سالاد فصل بازیگر فریدون جیرانی مهرانگیز
۱۳۸۲ سیزده گربه روی شیروانی بازیگر علی عبدالعلیزاده -
۱۳۸۲ کما بازیگر آرش معیریان مریم
۱۳۸۱ دختری در قفس بازیگر قدرتالله صلحمیرزایی -
۱۳۸۱ زهر عسل بازیگر ابراهیم شیبانی -
۱۳۸۰ نگین بازیگر اصغر هاشمی ندا
۱۳۷۹ خاکستری بازیگر مهرداد میرفلاح -
۱۳۷۹ شور عشق بازیگر نادر مقدس -
۱۳۷۸ دوستان بازیگر علی شاهحاتمی -
۱۳۷۸ شیرهای جوان بازیگر محسن محسنینسب
۱۳۷۷ فال گیر بازیگر
تهیه کنندگی مهناز افشار:
کنسرت خیرخواهانه روزبه نعمت اللهی به تهیه کنندگی مهناز افشار درحالی در مرکز همایشهای برج میلاد روی صحنه رفت که سالن پر از جمعیتی بود که برای کمک به زلزلهزدگان بلیت تهیه کرده و سراسر سالن را پر کرده بودند. در این میان، حضور سینماگران و بازیگران و همچنین ورزشکاران خالی از لطف نبود و جلوه دیگری از حمایت به مردم زلزلهزده آذربایجان بخشیده بودند.
روزبه نعمتاللهی خواننده موسیقی پاپ در آغاز این اجرا،که به «داروگ» نام گرفته بود ضمن خیرمقدم به حاضران در سالن نخستین، کنسرت خود را با اجرای قطعه «ای وطن» و با تقدیم به مردم آذربایجان آغاز کرد. قبل از آغاز این قطعه مردان و زنان سپید پوش با فانوسهای در دست از میان جمعیت پایین آمدند و فانوسهای خود را روی صحنه اجرا گذاشتند و با تعظیم و احترام به حاضرین در سالن، سالن را ترک کردند.
پس از اینکه این گروه ناشنوا صحنه را ترک کردند حاضرین در سالن به احترام این اجرا از جا برخاستند و گروه ناشنوا را مورد مهر قرار دادند.
«تویی نیازم»، «اگر یه روز بیای سراغم»، «تازهترین زخم دلم»، «بازآمدهام»، «گل یاس»، «نفس کشیدن سخته» و «خلیجفارس» از دیگر قطعات این اجرا بود. قطعه پایانی این کنسرت به درخواست تماشاگران حاضر در سالن همایشهای برج میلاد «خاک وطنم» بود که بار دیگر اجرا شد.